
راهنمای جامع استفاده ازحواس پنجگانه در نوشتن
برای اینکه نویسنده خوبی باشید باید استفاده ازحواس پنجگانه در نوشتن را بلد باشید که در ادامه توضیح می دهیم.
به گزارش پارت نیوز؛ استفاده ازحواس پنجگانه در نوشتن، یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که یک نویسنده میتواند برای زندهکردن داستانهایش به کار گیرد. بسیاری از ما هنگام نوشتن، تنها به حس بینایی تکیه میکنیم و چهار حس دیگر را نادیده میگیریم، اما با بهکارگیری تمام حواس، میتوانید توصیفاتی خلق کنید که نه تنها دیدنی، بلکه شنیدنی، بوییدنی، چشیدنی و حسکردنی باشند.
فهرست
استفاده ازحواس پنجگانه در نوشتن
توصیف یکی از اساسیترین ابزارها در جعبه ابزار یک نویسنده است. اگر نتوانید ماهیت چیزهایی را که توصیف میکنید منتقل کنید، در یک داستان، شعر یا مقاله روایی پیشرفت زیادی نخواهید داشت. در بیشتر موارد، ما انسانها برای درک و تفسیر جهان به حواس خود متکی هستیم. در عین حال، بسیاری از نویسندگان تازهکار تنها به حس بینایی برای توصیف یک صحنه تکیه میکنند. اما اگر فقط با حس بینایی مینویسید، چهار حس از پنج حس را نادیده میگیرید.
چگونه با حس بینایی بنویسیم
توصیف ظاهر چیزها اشکالی ندارد. در واقع، بینایی ممکن است مهمترین حس در نوشتن توصیفی باشد. در حالی که یک عکاس میتواند کل یک صحنه را به یکباره درک کند، یک نویسنده باید انتخاب کند که روی چه جزئیاتی تمرکز کند و آنها را به مؤثرترین ترتیب قرار دهد. این بدان معناست که باید در انتخاب جزئیاتی که میخواهید برجسته کنید، دقیق باشید. اقیانوس ممکن است آبی باشد، آجرها ممکن است قرمز باشند، اما آیا اینها واقعاً جزئیاتی هستند که میخواهید توجه خواننده را به آنها جلب کنید؟
تمرین نوشتاری
جلوی خانهتان (یا آپارتمان، یا کلبه، یا یورت) بایستید و لیستی از ۲۰ چیزی که درباره آن متوجه میشوید تهیه کنید. رنگها، اشکال، جزئیات را یادداشت کنید. تا جایی که میتوانید دقیق باشید. وقتی کارتان تمام شد، سه یا چهار مورد از جالبترین چیزهایی که متوجه شدید را انتخاب کنید و از آنها برای نوشتن توصیفی از ساختمان استفاده کنید. به یاد داشته باشید، اگر میخواهید حس بصری قوی از صحنه ایجاد کنید، سعی کنید جزئیات غیرمعمول یا خاص را برجسته کنید. به جای جلب توجه به قرمزی دیوار آجری، چرا به پیچکهایی که در حال پیچوخم روی سطح ترکخورده آجرها هستند، اشاره نکنید؟
نکته نوشتاری
یک تکنیک خوب که باید در ذهن داشته باشید، توصیف غیرمستقیم چیزهاست: برای انتقال درخشندگی خورشید، میتوانید مستقیماً بگویید که خورشید درخشان است، اما میتوانید نحوه تابش نور خورشید را نیز توصیف کنید که باعث میشود پنجرههای شیشهای به رنگ سفید یکدست بدرخشند.
چگونه با حس چشایی بنویسیم
استفاده ازحواس پنجگانه در نوشتن؛ چشایی اغلب دشوارترین حس برای نوشتن در نظر گرفته میشود، اما میتواند یکی از قدرتمندترین آنها نیز باشد. از یک سو، این حس به شدت سوبژکتیو است: برای مثال، همه ما ممکن است بدانیم (یا فکر کنیم میدانیم) یک سیب تازه چه طعمی دارد، اما چگونه آن طعم را توصیف میکنید؟ آیا تردی آن است، فوران کوچک اسیدیته در میان شیرینی؟ یا سیب بیمزه است چون تازه نیست؟
مشکل دیگر، یافتن زمان مناسب برای به کار بردن تصاویر چشایی است. همانند بویایی، چشایی نیز به شدت شخصی و برانگیزاننده است، بنابراین باید مراقب باشید که با توصیفات بیش از حد، خواننده را از مسیر اصلی منحرف نکنید.
تمرین نوشتاری
سعی کنید خواننده را در حین غذا خوردن شخصیت اصلی خود، در ذهن او قرار دهید. اولین قهوه روز برای یک معتاد خسته به کافئین چه طعمی دارد؟ آیا با آخرین قهوه متفاوت است؟ سعی کنید حس چشیدن میانوعده مورد علاقه دوران کودکی خود را برای اولین بار پس از سالها توصیف کنید. تجربه دوباره آن طعم چه حسی دارد؟
نکته نوشتاری
یکی از تکنیکهای رایج که نویسندگان اغلب از آن استفاده میکنند، ترکیب عمدی کلمات حسی برای ایجاد تأثیر است. برای مثال، ممکن است طعم تند لیمو را به صورت درخشان (توصیفی بصری) یا آخرین نور محو شونده بر روی افق را به صورت ناله (توصیفی شنیداری) توصیف کنید.
چگونه با حس لامسه بنویسیم
حس لامسه به راحتی نادیده گرفته میشود. شما همیشه در حال لمس چیزی هستید، حتی اگر فقط لباسهایتان باشد. (حتی اگر لباس نپوشید! هوا حس خاص خود را دارد و دماها و سطوح مختلف رطوبت، احساسات فیزیکی متفاوتی ایجاد میکنند.)
تمرین نوشتاری
درباره حسی که هنگام نشستن روی صندلی اداریتان دارید بنویسید. بدنتان چه حسی دارد؟ نقاط تماس بدنتان با صندلی کجاست؟ کدام قسمتها احساس درد یا خشکی میکنید؟ حالا درباره حسی که هنگام نشستن روی صندلی مورد علاقهتان دارید بنویسید. بدنتان چه تفاوتهایی دارد؟ وزنتان چگونه تقسیم شده است؟
نکته نوشتاری
حس لامسه چیزی فراتر از احساس اشیاء در دستان شماست، گرچه بافت یک بخش مهم از آن است. لامسه همچنین شامل احساساتی میشود که معمولاً به صورت داخلی رخ میدهند، مانند تجربه شما از دما، درد و لذت.
چگونه با حس بویایی بنویسیم
استفاده ازحواس پنجگانه در نوشتن؛ حس بویایی به شدت با حافظه مرتبط است و یک نویسنده خوب میتواند از این ویژگی به نفع خود استفاده کند. ورود به خانه مادربزرگتان و بلافاصله تشخیص بوی غذای او (یا عطر گلفامش) میتواند به طور موجز یک پاسخ عاطفی قدرتمند را برانگیزد. به همین ترتیب، بوی چیزی ناخوشایند بوی تند و زننده روغن موتور، بوی ترشیدگی و سرکهای شیر فاسد – میتواند واکنشهای قوی و غریزی را در خواننده تحریک کند.
تمرین نوشتاری
به عنوان یک تمرین خلاقیت در نوشتن، به مکانی بروید که به خوبی میشناسید: یک پارک آشنا، مرکز خرید، اداره، یا کتابخانه. لیستی از بوهایی که آن مکان را برای شما تعریف میکنند، تهیه کنید. بوی کاج درختان، بوی ضدعفونیکننده مواد شوینده، بوی کهنگی کاغذ و صحافی کتابهای قدیمی، و بوی کرهای کلوچههای در حال پخت، و غیره.
نکته نوشتاری
مانند عطر و ادکلن، کمی از آن تأثیر زیادی دارد. شما (به طور کلی) نمیخواهید خواننده را با توصیفات بویایی غرق کنید، اما چند جزئیات به جا و مناسب میتواند تأثیر قدرتمندی ایجاد کند.
چگونه با حس شنوایی بنویسیم
صدا حسی عالی برای ایجاد حال و هوا است. دو صحنه از یک جنگل را در نظر بگیرید: ممکن است صدای جیکجیک پرندگان کوچک، خشخش پستانداران کوچک که از میان برگهای نرم افتاده حرکت میکنند، یا زمزمه نسیم در میان درختان را توصیف کنید. این صحنه فضایی خاص ایجاد میکند، فضایی آرام و شاید حتی کمی جادویی. حالا مجموعه دیگری از صداها را از همان جنگل در نظر بگیرید. جایی در دوردست زوزه حیوانی ناشناخته را میشنوید. نزدیکتر به شما، صدای غژغژ شاخهای قدیمی، و به دنبال آن صدای شکستن یک شاخه خشک. باد، وقتی آن را میشنوید، انگار ناله میکند. همین دو توصیف از یک جنگل میتوانند با زبان حسی، فضاهای کاملاً متفاوتی ایجاد کنند.
تمرین نوشتاری
یک دفترچه یادداشت همراه خود داشته باشید و در طول روز عادی خود، به صداهایی که متوجه میشوید توجه کنید و آنها را یادداشت کنید. آیا قهوهساز شما سوت میکشد، یا به نظر شما خشخش میکند؟ آیا آژیر خودروهای اورژانس ناله میکند، یا شاید گوشخراش است؟ آیا درِ شما جیرجیر میکند؟ هر چه بیشتر بتوانید به این چیزها توجه کنید، بیشتر قادر خواهید بود آنها را در نوشتههای خود بگنجانید.
نکته نوشتاری
برای کمک به ثبت صدای یک صحنه از نامآوا (Onomatopoeia) استفاده کنید: صدای “پلوپ” قورباغهای که در برکه میافتد، “کلینک” دو گیلاس شامپاین، “ترقوتروق” یک کنده خشک روی آتش داغ، “ووش” ماشینی که با سرعت از کنار میگذرد. با این حال، به طور کلی، بهتر است در استفاده از نامآوا محتاط باشید، مگر اینکه به دنبال یک تأثیر عمدی و کمی سطحی، شبیه به کتابهای کمیک باشید.
انتهای مطلب/آ.ع