
روایت هولناک زن شیشهای: شوهرم را وقتی با زنان دیگر دیدم کشتم!
این پرونده تنها یک قتل خانوادگی نیست؛ روایتی تکاندهنده از فروپاشی زندگی در باتلاق اعتیاد، خیانت و فقر است. زنی معتاد به شیشه، همسر موادفروش و معتادش را به ظن خیانت با ضربات چاقو میکشد و در میان این تراژدی، دختر ۴ سالهشان «یلدا» قرار دارد؛ کودکی که طبق قانون، همزمان هم فرزند قاتل است و هم تنها صاحب خون مقتول. این تناقض تلخ انسانی و حقوقی، این پرونده را به یکی از پیچیدهترین و دردناکترین موارد دادگاه کیفری خراسان رضوی تبدیل کرده است.
به گزارش پارت نیوز؛ ماجرا در دهم دی ماه سال ۱۴۰۲ کلید خورد. زن جوان که او نیز مانند همسرش به ماده مخدر ویرانگر شیشه اعتیاد داشت، با صحنهای روبرو میشود که تحملش را از او میگیرد. او در دادگاه مدعی شد: «قصد داشتم به شهرستان کلات بروم، اما در مسیر منصرف شدم و به خانه بازگشتم. با صحنه تلخ و دردناکی روبرو شدم؛ فهمیدم چند زن درون خانهام هستند و شوهرم به من خیانت میکند.» خشم ناشی از خیانت و توهم ناشی از مصرف مواد، دست به دست هم داد تا او با دو ضربه چاقو به شکم و قفسه سینه همسرش، به زندگی او پایان دهد.
فهرست
فرار با دختر پابرهنه و اعترافی که از دود شیشه بیرون آمد
پس از جنایت، زن قاتل دختر ۲ سالهاش را به آغوش کشید و بیهدف به سمت جاده کلات به راه افتاد. اما خماری مواد، امانش را برید. او در حالی که دخترکش با پاهای برهنه از سرما میلرزید، کنار یک پمپ بنزین بساط استعمال شیشه را پهن کرد. در همین لحظه، مردی ضایعاتفروش با دیدن این صحنه دلخراش، از روی ترحم او را برای مصرف مواد به مغازه خود دعوت کرد.
زن جوان پس از مصرف، در میان توهم و واقعیت، راز جنایت هولناکی را که مرتکب شده بود برای مرد ضایعاتفروش فاش کرد. چند ساعت بعد، تماس مرد با پلیس ۱۱۰، قاضی ویژه قتل عمد، دکتر صادق صفری را به صحنه کشاند و تحقیقات برای دستگیری متهم فراری آغاز شد.
پرده سوم: از آزادی با وثیقه تا دستگیری مجدد
پس از دستگیری و بازسازی صحنه جرم، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال شد. در اقدامی عجیب، متهم با صدور قرار وثیقه آزاد شد، اما او به جای حضور در دادگاه، بار دیگر دخترش را برداشت و متواری شد و به اخطارهای قانونی نیز توجهی نکرد. با صدور حکم جلب و پیگیریهای قضایی مدیر دفتر شعبه پنجم دادگاه، سرانجام ردپای متهم در اطراف بلوار خواجه ربیع مشهد پیدا و او بار دیگر دستگیر شد.
آخرین دفاعیات: «پشیمانم و شب و روز کابوس میبینم»
در آخرین جلسه دادگاه به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین محمدشجاع پور فدکی، زن جوان ضمن پذیرش صریح قتل، با چشمانی اشکبار گفت: «اتهام قتل شوهرم را قبول دارم. با ۲ ضربه چاقو او را کشتم. اکنون از رفتار خودم بسیار پشیمانم و شب و روز کابوس میبینم. ما در شرایط اسفباری زندگی میکردیم.» او در آخرین التماسهایش، سرنوشت دخترش را پیش کشید: «از دادگاه میخواهم مرا به خاطر فرزندم ببخشید. من خیلی پشیمان هستم. الان دخترم در بهزیستی است و هیچ کس را به غیر از من ندارد!»
گره کور پرونده: «یلدا»، وارث خون پدر
اکنون قضات دادگاه با یک معمای پیچیده روبرو هستند. طبق ماده ۳۵۶ قانون مجازات اسلامی، تنها صاحب حق قصاص یا دریافت دیه در این پرونده، «یلدا»، دختر ۴ ساله مقتول و قاتل است. از آنجایی که یک طفل نمیتواند تصمیمگیری کند، دادگاه باید برای او قیم تعیین کرده و بر اساس مصلحت او تصمیم بگیرد. آیا مصلحت «یلda» در قصاص مادر و یتیم شدن کامل اوست، یا در دریافت دیه و بخشش؟ این رأی، نه تنها سرنوشت یک زن قاتل، بلکه آینده تلخ و نامعلوم یک کودک بیگناه را رقم خواهد زد.










