
نامادری بی رحم علت مرگ کودک دو ساله + جزئیات
نامادری 34 ساله به بهانه اینکه حوصله بچه را ندارد، باعث مرگ کودک دو ساله شد.
به گزارش پارت نیوز، مرگ مشکوک کودک دو ساله در یکی از بیمارستان های جنوب تهران باعث شد توجه پلیس به این پرونده جلب شود و راز تاریک نامادری فاش شود.
پس از تلاش های ناموفق برای احیای کودک و تایید مرگ او، جسد این کودک دوساله با دستور بازپرس جنایی به پزشک قانونی منتقل شد.
پس از انجام بررسی ها و انجام آزمایش های سم شناسی، مشخص شد که علت مرگ کودک، مسمومیت با داروی متادون بوده است.
بلافاصله بعد از مشخص شدن علت مرگ، پدر و مادر کودک به دادگاه احضار شدند اما مشخص شد که آنها به شهرستان محل زادگاهشان رفته اند. بنابراین کاراگاهان جنایی برای بازداشت دو متهم راهی شهرستان شدند.
پدر کودک در تحقیقات اولیه به بازپرس گفت: وقتی بچه ام یک ساله بود مادرش طلاق گرفت و من هم با شهناز، نامادری اش ازدواج کردم. شغلم پیک موتوری است و در تصادف اخیری که داشتم پاهایم آسیب دید و مجبور شدم در آن پلاتین بگذارم، به خاطر درد های ناشی از عمل و تصادف، متادون مصرف می کردم، اما دارو در دسترس بچه نبود که بتواند آن را بخورد.
روزی که آن اتفاق برای بچه افتاد، وقتی از سر کار به خانه آمدم دیدم خواب است، از همسرم پرسیدم و گفت زیاد بازی کرده و حالش هم خوب نبوده برای همین خواب است اما وقتی چند ساعتی گذشت و بچه هنوز خواب بود، سعی کردم او را بیدار کنم که فهمیدم نفس نمی کشد، ما هم سریع او را به بیمارستان رساندیم.
وی در ادامه گفت: بعد از مرگ فرزندم، نتوانستم تهران را حمل کنم و به پیشنهاد همسرم به شهر محل زادگاهمان رفتیم، وقتی هم احضاریه دادگاه آمد همسرم گفت توجهی نکن و به خاطر همین هم به دادسرا نرفتیم.
اما در ادامه تحقیقات، نامادری به دست داشتن در مرگ کودک اعتراف کرد.
او اینگونه توضیح می دهد: حوصله نگهداری بچه مردم را نداشتم، بچه چند روزی بود که مریض و بی تاب بود، به همسرم گفتم او را به دکتر ببریم اما او گفت پول ندارد، در نهایت قرار شد روز سه شنبه وقتی از سر کار برگشت بچه را پیش دکتر ببریم.
او ادامه داد: روز حادثه بچه خیلی اذیت کرد، من هم اعصابم خورد شد و به او شربت متادن دادم تا آرام شود و بخوابد.
او درباره زندگی شخصی اش می گوید: همسر اولم به دلیل بچه دار نشدنم از من جدا شد، خانواده همسر دومم هم به همین دلیل با ازدواج ما مخالف بودند، ولی ما همدیکر را دوست داشتیم، فرار کردیم و با هم ازدواج کردیم. اما حوصله نداشتم بچه کس دیگری را بزرگ کنم. بعد از مرگ بچه هم به دلیل اینکه عذاب وجدان داشتم به همسرم پیشنهاد دادم به شهر محل زادگاهمان برویم.
پس از اعتراف زن جوان و به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران، وی برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت و همسرش نیز آزاد شد.
انتهای مطلب / ز.خ










