آیت الله سید محمد موسوی خوئینی ها + بیوگرافی
موسوی خوئینی ها از یاران امام (ره) بود که تا زمان فوت ایشان در مراکز حساس حکومتی فعالیت داشت؛ پس از دوران رهبری امام راحل ایشان سمتی رسمی خاصی در ارکان حکمرانی کشور نداشتند.
به گزارش پارت نیوز؛ آیتالله سید محمد موسوی خوئینی ها از یاران امام (ره) و از سیاستمداران نزدیک به اصلاحطلبان است. ایشان متولد شهر قزوین در سال 1320 هستند. موسوی خوئینی ها از سال 84 دبیر مل مجمع روحانیون مباز شد و تاکنون بر همین سمت مانده است. او از شخصیتها و رهبران تأثیرگذار نیروهای اصلاحطلب در کشور است.
آیتالله موسوی خوئینی ها یکی از یاران نزدیک به امام خمینی (ره) بود و درواقع رهبر معنوی حمله به سفارت امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز بود. او همچنین از مبارزان قبل انقلاب و یاران امام پیش از انقلاب نیز به شمار میرود.
ایشان در دوران حیات امام (ره) در مناصب مختلفی حضور داشتند. ازجمله مناسب ایشان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
- نایبرئیسی مجلس اول
- عضو شورای سرپرستی صداوسیما (۱۳۵۹)
- دادستان کل کشور
- سرپرست سازمان حج و زیارت
- عضو دورهٔ اول مجلس خبرگان رهبری
- عضو شورای بازنگری قانون اساسی
ایشان پس از رحلت امام (ره) بهغیراز مدتزمانی کوتاه که در مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت داشتند تاکنون دیگر در هیچ منصب دیگری بهصورت رسمی حضور نداشتند.
پس از رد صلاحیتهای گسترده طیف زیادی از اصلاحطلبان در سال 1370 آقای خوئینی ها اقدام به انتشار روزنامهای بانام سلام کرد. این روزنامه در سالهای انتشار جنجالیترین روزنامه کشور بود. از مهمترین جنجالهایی که این روزنامه به پا کرده است افشاء نامه محرمانه در خصوص قتلهای زنجیرهای بود که درواقع پایهای شد برای حوادث کوی دانشگاه تهران؛ پسازاین اتفاقات روزنامه سلام توقیف شد.
فهرست
خاطرات موسوی خوئینی ها
خاطرات حساس و تاریخی آیتالله موسوی خوئینی ها به چند بخش تاریخی مختلف تقسیم میشود که به لحاظ بازه زمانی خدمتتان ارائه میدهیم.
خاطرات موسوی خوئینی ها قبل از انقلاب
موسوی خوئینی ها در از همان دوران جوانی با امام خمینی (ره) آشنا شد و شیفته ایشان گردید. روحانی قزوینی و جوانی که متولد سال 1320 بود خیلی زود توانست جای خود را در جمع یاران امام باز کند.او چنان مشتاق امام بود که پس از تبعید حضرت امام خمینی (ره) به شهر نجف در کشور عراق او نیز برای شرکت در کلاسهای ایشان به نجف رفت و از محضر امام تلمذ نمود. پس از دستور خروج مجدد امام از نجف ایشان به تهران برگشتند و در مسجدی اقدام به برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن میکردند.
او در دهه 50 و درزمانی که در حال طی کردن دوران 30 سالگی خود بود به دلیل تکثیر و پخش اعلامیههای حضرت امام بازداشت و به 15 سال حبس محکوم شد. وی پس از حدود 10 ماه تحمل شکنجه و سختی آزاد شد. موسوی خوئینی ها بهمحض آزاد شد به پاریس نزد امام خمینی (ره) رفت و نزد ایشان ماند.
بعد از بازگشت به کشور موسوی خوئینی ها بار دیگر فعالیتهای خود را آغاز نمود. عمده فعالیتهای انقلابی او در مساجد تهران بود. موسوی خوئینی ها که در اسناد ساواک بانام موسوی ثبتشده است در این دوران عضو تشکیلات جامعه روحانیت مبارز شد. مهمترین اتفاق این دوره اما تشکیل جامعه روحانیت مبارز است.
حسن روحانی در مورد چگونگی تشکیل جامعه روحانیت مبارز گفته است: «تشکیلات جدید و باهدف رهبری نهضت در تهران و شهرستانها و با اسم جامعه روحانیت مبارز تهران اولین سال 1356 تشکیل شد. در جلسات نخستین افراد تأثیرگذاری چون شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر مطهری، موسوی اردبیلی، امامی کاشانی، انواری، موحدی کرمانی، موسوی خوئینی ها، شهید شاهآبادی، شهید محلاتی، ناطق نوری، اینجانب و تعداد دیگری از دوستان بودند.» این تشکیلات باهدف برنامهریزی و پیگیری برنامهها علاوه بر شورای مرکزی جلسات مناطق دیگر را نیز پیگیری میکرد.
خاطرات موسوی خوئینی ها پس از انقلاب
پس از انقلاب دانشجویان پیرو خط امام (ره) یکی از گروههای تأثیرگذار در تحولات پس از انقلاب بودند. این گروه به رهبری آیتالله موسوی خوئینی ها پس از تسخیر لانه جاسوسی و به دست آمدن اسناد محرمانه امریکا در این سفارتخانه اقدام به انتشار آنها کرد و در آن در خصوص روابط نهضت آزادی و ایالاتمتحده منتشر شد. این اقدام با واکنش تند اعضای نهضت آزادی روبرو شد.
از دلایلی که امام خمینی (ره) در خصوص بنیصدر فرمودند که « ایشان نظر بنده نیست اما به نظر مردم احترام میگذارم » نامهای بود از روابط امریکا و بنیصدر در جریان افشاگریهای گروه دانشجویان پیرو خط امام منتشر کرده بود. اما به دلایلی این مدارک در بررسیهای انتخاباتی که درنتیجه آن انتخابات بنیصدر رئیسجمهوری ایران شد در نظر گرفته نشد. همین موضوع یکی از ابهامات
یکی از ابهامات نحوه انتشار اسناد توسط جامعه دانشجویان پیرو خط اما به رهبری موسویخوئینیها بود که دربارهٔ بنیصدر در جلسه عزل او است. اسنادی که مربوط به ارتباط بنیصدر با ایالاتمتحده بود ازجمله اولین اسنادی بود که در لانه بهدستآمده بود و سالم به دست دانشجویان افتاد. پس از مدتی از کشف اسناد موسوی خوئینی ها بهعنوان نماینده امام خمینی در خصوص بررسی صلاحیت کاندیداها معرفی و بنیصدر نیز کاندیدای اولین دوره ریاستجمهوری میشود، در این خصوص سؤالاتی وجود دارد که چرا ایشان در خصوص تائید صلاحیت بنیصدر واکنشی نشان ندادند؟
واکنش آیتالله موسوی خوئینی ها به اتهامات واردشده به وی
ایشان در تاریخ 9 آذر سال 1389 در نشستی که با دانشجویان دانشگاه تهران و چند دانشگاه دیگر داشتند در خصوص حمله به سفارت امریکا و تسخیر لانه جاسوسی بیان داشتند « آمدند پیش من که شما بروید با امام صحبت کنید و ببینید نظر امام چیست، من گفتم که به نظرم این کار درستی نیست که با امام در میان بگذاریم، تصور کنید من به امام گفتم؛ اگر امام بفرمایند نه کار غلطی است و این کار را نکنید در این صورت مشکلی نداریم؛ اما اگر فرض کنید که امام این کار را میپسندند، همانطور که شما همفکر کردید کار خوبی است، چون برای اعلام اعتراضمان به آمریکاییها هم این تنها راه است و راه دیگری نداریم، فرضاً امام اگر مثل شما این کار را بپسندد، در جایگاه رهبر یک کشور و رئیس یک مملکت آیا این درست است که به کسی بگوید برو سفارت آمریکا را بگیر و افرادی که آنجا هستند را هم نگهدار؟
این کار درست است؟ امام برفرض هم اگر در دل این کار را پسندیده بداند به لحاظ عرف سیاسی ناگزیر است بگوید نخیر چنین کاری نکنید. پس با این فرض که این کار، کار پسندیدهای است چرا برویم و امام را در مقابل سؤالی قرار دهیم که ناگزیر باشد جواب منفی بدهد؟ چه این کار بد باشد و چه خوب؛ شما این سؤال را نکنید و من هم از امام نمیپرسم. مگر شما میخواهید چه بکنید که نمیشود جبرانش کرد؟ شما که نمیخواهید کسی را بکشید یا جایی را خراب کنید، میخواهید وارد سفارت آمریکا شوید، خب اولین لحظهای که این کار را کردید، امام مطلع میشود؛ اگر نظرشان این بود که کار غلطی است بلافاصله اطلاع میدهند که بیایید بیرون و کار درستی نیست، یا خود ایشان اعلام میکنند یا به دولت میگویند؛ شما هم میآیید بیرون.
این هیچ ضرری ندارد بلکه این مزیت را هم دارد که یک قشر دانشجوی مسلمان کاری را که خود میپسندید، چون رهبرش گفت نه آن را کنار گذاشت، و این بد هم نیست، آمریکاییها هم بفهمند که در ایران و در درون مردم این ظرفیت وجود دارد که هرلحظه علیه آمریکا قدمی بردارند اما رهبر مملکت جلویش را گرفته. اما اگر کارتان خوب بود و امام هم پسندید، نمیگوید بیایید بیرون، حرفی نمیزند؛ هم کار خوب انجامشده و هم بهپای امام نوشتهنشده، چرا ما کاری کنیم که در عرف بینالملل درست نیست این کار به نام امام ثبت شود؟
در این صورت همه خواهند گفت که خب اگر شما این سفارت را قبول نداشتید میگفتید آن را ببندند و تعطیلش کنند. نمیدانم این منطق من چقدر درست بود، اما بالاخره آن دوستان را متقاعد کرد؛ پذیرفتند که با امام در میان نگذاریم. خب دانشجویان رفتند و کارشان را انجام دادند و به من هم اطلاع دادند و من هم حرکت کردم.
خاطرات موسوی خوئینی ها پس از اشغال سفارت
بعد از تسخیر سفارت امریکا سرپرستی امور سفارت امریکا بر عهده ایشان بود. امام خمینی در حکمی در اسفندماه سال 58 دستور داد گروگانها به شورای انقلاب تحویل داده شوند و چنین شد. او همچنین نماینده امام خمینی در شورای سرپرستی صداوسیما بود اما پس از یک دوره زمانی برای شرکت در انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی از این سمت استعفا داد. او جزو معدود کسانی بود که توسط بیشتر احزاب حاضر در انتخابات مورد تائید بود و در لیست ائتلاف بزرگ (حزب جمهوری اسلامی، روحانیت مبارز و گروههای اسلامگرا) و نیز حزب توده، جنبش مسلمانان مبارز و جاما قرار داشت. موسوی خوئینی ها با مجموعه رأی ۱٬۲۴۸٬۳۹۱در آن انتخابات در رتبه یازدهم قرار گرفت و وارد مجلس شد. بر اساس رأیگیری درونی مجلس او به سمت نایبرئیسی مجلس رسید
موسوی خوئینی ها پس از ماجرای آیتالله منتظری به سمت دادستانی کل کشور از طرف حضرت امام منصوب شد. در سال پایانی رهبری امام خمینی نیز موسوی خوئینی ها عضو شورای بازنگری قانون اساسی بود.
موسوی خوئینی ها و آقای خامنهای رهبر معظم انقلاب
چند ماه پس از آقای خامنهای، موسوی خوئینیها بهعنوان مشاور سیاسی رهبری منصوب شد. او در این دوران برخلاف دههٔ اول جمهوری اسلامی پستهای چندان مهمی بر عهده نداشت و در شمار منتقدان سیاستهای جریان راست آن زمان، یعنی دولت هاشمی رفسنجانی و آقای خامنهای قرار گرفت. او در سال ۱۳۶۸ مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را تأسیس کرد که تعدادی از فعالان دانشجویی دوران انقلاب و اصلاحطلبان دههٔ بعد در آن فعالیت میکردند. در سال ۱۳۶۹ درحالیکه نمایندهٔ دورهٔ اول مجلس خبرگان رهبری بود به همراه تعداد زیادی از دیگر اعضای مجمع روحانیون مبارز برای نمایندگی در دوره دوم مجلس خبرگان رهبری رد صلاحیت شد. در سال ۱۳۷۰ برای شرکت در انتخابات مجلس چهارم تائید صلاحیت شد ولی در اعتراض به رد صلاحیت کاندیداهای جناح چپ، از کاندیداتوری انصراف داد.
خاطرات موسوی خوئینی ها در روزنامه سلام
از دوران مهم فعالیت سیاسی ایشان میتواند به دوران تأسیس روزنامه سلام اشاره کرد. سلام جایی بود که ایشان میتوانست با آزادی بیان انتقادات خود و همفکرانش را نسبت به سیاستهای کلان منعکس کند. این روزنامه همچنین نقش پررنگی در پیروزی محمد خاتمی در انتخابات سال ۱۳۷۶ داشت. این روزنامه در سال ۱۳۷۸ به دلیل انتشار نامه محرمانه سعید امامی به قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت که در آن درخواستی برای تهدید مطبوعات شده بود؛ توقیف شد و موسوی خوئینی در دادگاه ویژه روحانیت به جرم انتشار اسناد محرمانه کشور به محاکمه شد.
در پی توقیف سلام دانشجویان همفکر موسوی خوئینی ها در اعتراض به توقیف این روزنامه پیش آمد که در پی آن حوادث کوی دانشگاه پیش آمد. بعد از استعفای مهدی کروبی در سال ۱۳۸۴، مجمع روحانیون مبارز خوئینیها را بهعنوان دبیر مجمع خود برگزید.
موسوی خوئینی ها پاتریس لومومبا
موسوی خوئینی ها در این خصوص گفته است: «در سالهای اخیر کتابی به نام شنود اشباح منتشر شد که در ارتباط با من یادداشتهایی را از مجلات خارجی جمعآوری کرده بود و مرا اینطور معرفی کرد که یک عنصر وابسته به شوروی هستم، تحصیلاتم نیز در دانشگاه پاتریس لومومبا در مسکو بوده است. این کتاب اینطور میخواهد القا کند که چون من از نزدیکان امام بودم، خواستههای شوروی را به امام القا میکردم، بنابراین آن حرکتهای تند ضدآمریکایی امام القائات و زمینهسازیهای شوروی بوده است که مهمترین عنصرش من بودم. البته من در مقام تخطئه این نگاه و این کتاب نیستم. هرکسی آزاد است هر طور که میخواهد فکر کند. این نگاه و این طرز تفکر آن زمان نمیتوانست باور کند که یک حرکت ضدآمریکایی کاملاً مستقل و خودجوش صورت گرفته که بیارتباط با شوروی است. حتی به خاطر دارم اولین سالی که بنده بهعنوان امیر الحاج به مکه مشرف شدم، در تمام نشریات عربستان این مطالب را چاپ کردند که بگویند این کسی که آمده، مارکسیست است و وابسته به شورویهاست و اصلاً بزرگشده مسکو است.»
نقش موسوی خوئینی ها در فتنه 88
پس از اعلام آرای انتخابات در سال 88 که با پیروزی محمود احمدینژاد اصولگرا و نزدیک به جبهه پایداری همراه بود؛ اعتراضات گستردهای در کشور به راه افتاد. ازجمله کسانی که به در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 مته شد آیتالله موسوی خوئینی ها بود. ایشان متهم به طراحی و مدیریت این حوادث باهدف ضربه بهنظام شدند. خوئینی ها و مجمع روحانیت مبارز در این انتخابات از میرحسین موسوی حمایت کرده بودند و پس از اعلام آرا نیز موضعی سخت نسبت به نتایج گرفته بودند.
آقای خوئینی ها و رهبران اصلاحات خواستار ابطال انتخابات شده بودند. از نکات عجیب در خصوص ایشان این است که دو روز قبل از انتخابات در اطلاعیهای فرضیه تقلب در انتخابات را مطرح کردند و از همگان درخواست کردند برای صیانت از آرای مردم تمام تلاش خود را انجام دهند.
محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه پاسداران گفت: «او در بهمن ۱۳۸۷ در یک جلسه خصوصی گفته بود: ما باید بیاییم و توان خود را بگذاریم و به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم، او باید بفهمد این مملکت اینطور نیست که ایشان هر طور که خواستند این نظام را به هر سمتی بکشند.» حمیدرضا ترقی عضو ارشد حزب مؤتلفه اسلامی نیز موسوی خوئینیها را متهم کرد که طی سه دهه گذشته همیشه در قامت یک عنصر پشت پرده درصدد ایجاد کودتا یا آشوب در ایران بوده و حتی ترور مرتضی مطهری را به او نسبت داد.
نامه موسوی خوئینی ها به رهبر انقلاب
آیتالله موسوی خوئینی ها در تاریخ 7 تیر 1399 نامهای سرگشاده خطاب به رهبر انقلاب نوشت که جهت امانتداری متن کامل آن را در ادامه منتشر میکنیم.
« بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مقام معظّم رهبری، آیتالله خامنهای، دامت برکاته
با اهداء سلام
بهاختصار، مطالبی را در محضر ملت شریف ایران به استحضار عالی میرسانم، به امید آنکه در آن درنگ شود و مایهٔ خیر ملت و کشور و جمهوری اسلامی باشد.
آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعهٔ گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد زیبندهٔ نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود:
در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانهٔ استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود بهگونهای روزافزون آسیبدیده و میبیند.
بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند.
تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری در درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آیندهٔ نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است.
علاوه بر این مردمِ گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقت سوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابلانکار شدهاند.
البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب ارادهٔ عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوهٔ مدیریت در بالاترین سطح، و قدرتِ نافذ آن، نقشآفرینِ اصلی در تمام یا اکثر مهامّ امور کشور است.
مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته چهل سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند. همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسهٔ ملی و اسلامی، که فرزندان همین ملت بودند، سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن، باید باملاحظهٔ همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و … نمیشدیم.
اینجانب، با رعایت اختصار، مهمترین مطلب از گفتنیهای بسیار را که لازم میدانستم به عرض رساندم و بیش از این به ملت بزرگوار ایران و حضرتعالی تصدیع نمیدهم و تنها با یککلام دیگر سخن را به پایان میبرم:
اگر شیوهای که تاکنون بهکاررفته است نتیجهٔ محاسبات متعارف و بر اساس آراء و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حقدارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم بهنقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند. اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و، درنتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است، پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیّت الهی خواهیم بود، انشاءالله.
از تصدیعی که دادم پوزش میخواهم و دوام عمر و سلامتی آن حضرت را از خداوند خواستارم.
سید محمد موسوی خوئینی ۹۹/۴/۷ »
انتقادات تندورهای اصولگرایی از نامه موسوی خوئینی ها خطاب به رهبر انقلاب
در پی انتشار این نامه که خطاب آن رهبر انقلاب بود؛ دفتر مقام معظم رهبری یا خود ایشان در سخنرانیها یا پیامهایشان هیچ واکنشی نشان ندادند و مانند پدری صبور انتقادات را شنیدند. اما این روزنامهها و اصولگرایان تندرو بودند که گوی سبقت را از رهبری و دفترشان ربودند و شروع به توهین و انتقاد از موسوی خوئینی ها بهواسطه انتشار این نامه کردند.
توهین روزنامه جوان به موسوی خوئینی ها در پی انتشار نامه ایشان به رهبر انقلاب
روزنامه جوان در مطلبی سراسر توهین نسبت به یکی از یاران نزدیک امام در زمان حیاتشان که تا پایان عمر ایشان مسئولیت داشتند و به انقلاب خدمت کردند نوشت: «۴۰ سال است بهعنوان رئیسجمهور و نخستوزیر و وزیر و رئیس و مدیر میآیید و میروید و به آن طمع و حرصدارید و برای رسیدن به جایگاه قدرت و ثروت، از کف خیابان تا «اتاقهای مشترک با بیگانگان» را درمینوردید، اما حالا میگویید «اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست؟!» پس برای چه اینقدر میآیید و میروید؟! چه کسی جز شما و دوستانتان ۳۰ سال از این ۴۰ سال انقلاب را در قدرت بوده؟ برای چه آمدید و چرا اگر هیچکاره بودید، برای آن «جایگاه هیچ» هنوز نامه مینویسید و نقشه در سر میپرورانید؟! »
انتقاد تند روزنامه کیهان به نامه موسوی خوئینی ها
روزنامه کیهان که در طیف روزنامههای تندرو اصولگرایی قرار میگیرد و تفکرات خاص خودش را با مدیرمسئولی حسین شریعتمداری دارد با اشاره به عملکرد دولت روحانی که دولت وقت نوشتن این نامه بود بیان داشته است که « ۴۰ سال است بهعنوان رئیسجمهور و نخستوزیر و وزیر و رئیس و مدیر میآیید و میروید و به آن طمع و حرصدارید و برای رسیدن به جایگاه قدرت و ثروت، از کف خیابان تا «اتاقهای مشترک با بیگانگان» را درمینوردید، اما حالا میگویید «اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست؟!» پس برای چه اینقدر میآیید و میروید؟! چه کسی جز شما و دوستانتان ۳۰ سال از این ۴۰ سال انقلاب را در قدرت بوده؟ برای چه آمدید و چرا اگر هیچکاره بودید، برای آن «جایگاه هیچ» هنوز نامه مینویسید و نقشه در سر میپرورانید؟!
مینویسند: «بر زبان بسیاری از مردم در کوی و برزن و در برخی محافل و مجالس، سخنانی میرود که از عمق بیاعتقادی و بیاعتمادی نسبت به مدیریت کلان و مدیران کشور حکایت میکند»! بازهم توضیح نمیدهند کدام مدیریت کلان موردنظر ایشان است؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده به مردم دادهاند که حتی به یکی از آنها نیز عملنکردهاند؟! کدامیک از مدیران ارشد نظام هرروز یک دروغ تازه بر زبان آورده و حتی زحمت یک عذرخواهی خشکوخالی هم به خود ندادهاند؟! » این روزنامه بدون اشاره به آنکه دولتهای هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد حتی دولت میرحسین موسوی در دوران خود جزو دولتهای نزدیک به جناح اصولگرایی بودند همه را به یکشکل خوانده و تلاش در تحریف واقعیات نظام داشته است.
واکنش سعید جلیلی به نامه موسوی خوئینی ها
انتقاد سعید جلیلی فعال اصولگرا و از حامیان دولت انقلابی که این روزها باعث ثبت قلههای تورمی جدید در کشور شده است از در خصوص نامه موسوی خوئینی ها بیان داشت « آقای خوئینیها! در نامه فرمودهاید گرانی نگرانتان میکند. میشود بپرسیم گزارش گرانی را دقیقا کدام رفیقتان به شما رسانده است؟ آنکه در خانه ۵۰ میلیاردی مینشیند؟ یا آن پرچمدار جنگ فقر و غنا که از عرش انقلاب، فقط یکخانه خیابان فرشته برایش مانده و از مبارزهاش با آمریکا فرش قرمزی زیر پای برجامیان؟ »
موسوی خوئینی ها کجاست
آیتالله موسوی خوئینی ها بعد از استعفای حجتالاسلام مهدی کروبی در سال ۱۳۸۴، دبیر کل مجمع روحانیون مبارزاست..
سخن پایانی
آیتالله موسوی خوئینی ها از نیرویهای تأثیرگذار قبل و بعد از انقلاب است؛ فارغ از اتهامات سخنانی که پشت هر فردی در نظام گفته میشود و پشت سر ایشان نیز هست عملکردشان در دوران خدمت قابل دفاع بوده و پس از خدمت نیز به دنبال میل به اهداف حزبی و سیاسی خود و نگاه منششان در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران بودند.
انتهای مطلب